شن و مروارید

همه داستان های کوتاه من

همه داستان های من شامل قصه های کوتاه ، قصه های کودک و مقالات مارکتینگ

شن و مروارید

صلاح الدین احمد لواسانی
همه داستان های کوتاه من همه داستان های من شامل قصه های کوتاه ، قصه های کودک و مقالات مارکتینگ

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

شن و مروارید

شن و مروارید

نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی
=======================

محسن : جناب لواسانی سلام
استاد : درود بامداد آدینه شما بخیر و نیکی
محسن :به همچنین ، ضمن تشکر مجدد یرای حضور در دانشگاه وکلاس ما
استاد: خواهش می کنم. باعث افتخار من بود.
محسن : اختیار دارین ، افتخار بزرگی بود که نصیب ما شد.
استاد: چه خبر ؟ چه می کنید شما؟
محسن : من در یزد در پی این هستم یه شرکت مشاوره فروش وآموزش و ترویج کارآفرینی بزنم. 
استاد: این خوبه ولی بهتر از اون اینه که با عمل و ارائه نمونه های موفق به آموزش و گسترش کار آفرینی بپردازی . چگونه؟!! ...... کار سختی نیست. تا بوده مشکل اصلی در تجارت مشکل فروش است.
محسن : این حرف شما بسیار درسته.
استاد : تولید مشکل است ، زحمت دارد ، اما فروش سخترین بخش تجارت است. شما اگر بتوانید راهکاری برای فروش محصول ....... هر محصول فرقی نمی کند بیابید، هم کار آفرین خواهید بود و هم درس کار آفرینی داده اید. ببینید الان تقریبا 95 درصد کارخانجات تولید ی کشور ظرفیت خالی یا مازاد تولید دارند . نمی توانند تولید نکنند چون کارگر بیکار می شود. چرخه اقتصادی متوقف می شود. پس تا انجا که می توانند تولید و انبار می کنند. وبسیاری از آنان حاضرند با شرایط عالی و با حداقل سود کالاشون رو در اختیار یک ایده خوب برای فروش قرار بدهند.
محسن : پس باید برای این کار مشاوران خوبی جذب کنم چون خودم ودوستانی که داریم شروع میکنیم هنوز تجربه نداریم .
استاد : من توی جلسه آن روز دانشگاه عرض کردم . سرمایه حرف اول را در یک تجارت واقعی نمی زند. هنوز هم روی این سخنم اصرار دارم ، این ایده خوب و خلاقانه است که حرف اول را میزند. شما نیاز به کسی ندارید . آنها که ادعا می کنند مشاوره می دهند و پول های کلان می گیرند. اگر می توانستند برای خودشان کاری میکردند ئمی کردند. آنان صد البته آدم های زرنگی هستند. اما برای خودشان. در حقیقت یک ایده جالب بدست آوردند و از آن نان می خورند. البته هم شرعی است ، هم قانونی و هم اخلاقی است. اما دیگر معلم نیستند. تاجر ایده هستند. مشورت دادن به دیگرانکاری بسیار خوبی است من همه مشاوره می دهم ، اما مشاوره هایم رایگان است. چون این کار را یک شغل نمی دانم. آن را وظیفه خودم میدانم. که " زَكَاةُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ " اما در مورد انجام چنین کاری عرض کردم نیازی به استخدام کسی نیست . شما می توانید خود بهمراه دوستان جوان دیگرت،دهها ایدۀ پول ساز خلق کنید. من شما را راهنمایی می کنم. مروارید اصل تا حالا دیده اید؟
محسن نخیر جناب دکتر .
استاد : من دکتر نیستم ، مهندس هم نیستم .این را بخاطر داشته باشید.
محسن : بخشید
استاد : من یک دوست با تجربه شما هستم. که با هم ، همفکری می کنیم. نمی خواهم اختلاف سطحی بینمون باشه ، میدونید مروارید در طبیعت به چه شکل و چرا ایجاد میشود؟
محسن : نه.
استاد : میدونید چه جوری مروارید مصنوعی تولید می کنند؟
محسن : بازم نه ! ...
استاد : یادت هست در کلاستون ،دو اصل اساسی تئوری "" شکست مهندسی معکوس موفقیت را چه عنوان کردم؟ ""
محسن : شرمنده الان حضور ذهن ندارم.
استاد : این رو در ذهنت حک کن ، موفقیت یا شکست در زندگی تو در آینده 80 درصد به درک صحیح از این دو جمله ترکیبی دارد ..
شکست یعنی غلبه نادانی بر دانایی
شکست یعنی غلبه ناتوانی بر توانایی.
از الان 20 دقیقه ، وقت داری بفهمی مروارید چرا و چگونه بوجود می آید . و چگونه بصورت مصنوعی تولید میشود. اگر اهل عمل هستی؟ سرچ کن توی گوگل این نشون میده چقدر میتونی موفق بشی ، یک تست عملی کوچک .
محسن : باشه چشم.
استاد : من بر میگردم
محسن : چشم باشه .
********************** بیست دقیقه بعد **************
محسن : صدف نوعی موجود آبزی است که در بستر رودها و دریاها زندگی می کند وقتی گرسنه می شود، دهان باز کرده و مقداری آب را با موجودات ریز خوراکی می بلعد ، گاه شن ریزه ای نیز داخل صدف می شود که درست مانند گرد و خاکی که چشم انسان را آزار می دهد برای او آزار دهنده است و این باعث ترشح ماده ای می شود که «مرواریدزا» نام دارد صدف شروع به ترشح ماده ای لزج و نرم می کند که لایه به لایه شن ریزه را در میان می گیرد و سرانجام مرواریدی زیبا به وجود می آید. 
امروزه بسیاری از مرواریدها «پرورشی» هستند به این معنا که شن ریزه ای را عمدا وارد صدف می کنند تا صدف را وادار به ساختن مروارید کنند.
استاد : خب . جالب نبود؟
محسن :چرا خیلی جالی بود.
استاد : الان دانایی شما گسترش پیدا کرده. برای آغاز هر کاری ابتدا باید دانای آن کار شوید.
البته شما هنوز دانای مطلق نشدید. اما این شروع خوبی است. درست میگم؟
محسن : بله ، برای دانا کل شدن خیلی راه مونده.
استاد : چه حسی داری وقتی این جمله رو میخونی؟
" " گاه شن ریزه ای نیز داخل صدف می شود که درست مانند گرد و خاکی که چشم انسان را آزار می دهد برای او آزار دهنده است و این باعث ترشح ماده ای می شود که «مرواریدزا» نام دارد صدف شروع به ترشح ماده ای لزج و نرم می کند که لایه به لایه شن ریزه را در میان می گیرد و سرانجام مرواریدی زیبا به وجود می آید. " "
محسن : چیزی که باعث اذییت بود می شه یک چیز گرانبها .
استاد : این یعنی تبدیل تهدید به فرصت موضوع بحث یک شنبه گذشته در دانشگاه شما .
محسن : دقیقا حق با شماست .
استاد : خب ، حالا ما باید از این موضوع مثالی درسی عمل بسازیم. چند اتفاق در همین یک پاراگراف که در مورد مروارید یافتید ، به چشم می خورد که می تواند تبدیل به تکنیک های اجرایی در کار افرینی و موفقیت شود.
اول : چگونه میتوان تهدید ها را به فرصت تبدیل کرد؟
دوم :تبدیل یک تهدید به یک فرصت ، حرکتی جوهری رو به تکامل است ، آنی و خلق الساعه نیست.تکوینی و مرحله ایست .
سوم : میتوان فرصت سازی را الگو سازی کرد و بسط داد.
این سه اتفاق چیزی است که می توان بهش گفت : کار آفرینی از طریق تبدیل بحران به فرصت
مثال نشاسته یادت هست در دانشگاه گفتم.
محسن : بابت محصولش؟
استاد : اصلا یادت هست ماجرا چه بود؟
محسن : چه ماجرایی؟
استاد : ماجرا فروش نشاسته های مانده در آمریکا. در جلسه ای که خدمتتون بودم گفتم.
محسن : فکر نمیکنم اینا را گفته باشین؟
استاد : گفتم. عیبی نداره دو باره میگم. در امریکا تولید نشاسته چند برابر میزان مصرف شد. به همین دلیل نشاسته های اضافی در انبار ها ماند . بگونه ای که همه کارخانه های تولید این محصول فلج شدند. قیمت نشاسته بود 25 سنت . با توجه به انبار شدن نشاسته ها قیمت به کمتر از 15 سنت رسید . یک بازار یاب هوشمند متوجه این ماجرا شد . به کلیه کارخانه ها اطلاع داد حاضر است تمام نشاسته های آنها را بصورت خرید غیر نقدی و بصورت کریدیت بخرد. بر سر قیمت 15 سنت توافق شد. او از کارخانه داران خواست نشاسته ها را در بسته های یک کیلوگرمی کاغذی بسته بندی کند.
محسن : خب؟؟!
استاد : این بازاریاب در کودکی دیده بود مادر بزرگش گاهی برای رفع بوی بد فاضلاب مقداری نشاسته در آن می ریزد ، پس یک کمپین تبلیغاتی درست کرد. با این شعار " اگر بوی بد فاضلاب منزل یا محل کارتان شما را کلافه کرده است . کافی است دو بسته از نشاسته های تولید ما در آن بریزید و آسوده زندکگی کنید. بر روی هر بسته قیمت دو دلار چاپ شده بود. ظرف چند هفته همه نشاسته ها بفروش رسید و انبارهای تولید کنندگان خالی شد.
محسن : چه جالب تغییر کاربری.
نکته اصلی و مهم تغییر کاربری نیست ..... اصل تغییر ذهن مصرف کننده است
محسن : خیلی زیبا بود !!!!! تغییر ذهن !!!!!!!!!
استاد : همانطور که عرض کردم ،اکنون کارخانجات بسیاری در ایران هستند که کالاشون رو نمیتوانند بفروشند . اینها فرصت هست .
محسن : این یعنی فرصت
استاد : من همیشه عرض کردم برای تجارت سرمایه ملاک نیست و حرف اول را نمی زند. الان هم دارم میگم. خیلی ها با من دشمن می شوند. فحش و ناسزا به من میگن. مسخره ام می کنند. و حتی متهم به فریب کاری .چون راه نان دانی شان دادن مشاوره با رقم های کلان است. شش میلیون تومان برای یک روز ......
محسن : اتفاقا شما بسیار زیبا حرف میزنید.
استاد :من اتفاقا بسیار زیبا تر از حرف زدن عمل می کنم. 
منظورم این نبود که شما زیبا هم عمل نمی مکنید . منظور این بود کلامتان کاملا گویا ، ساده و قابل فهم است هر عقل سلیم میتواند بفهمد که درست می گویید . چون کاربردی حرف میزنید
استاد : لطف دارید ،کسی اگر بخواهد حق مشاوره کلان بگیرید باید برای پروژه سرمایه های کلان تعریف کند.تا بتواند بگوید ده درصدش می شود حق مشاوره ، من معتقدم تجارت در ابتدای راه نیاز مبرم به سرمایه های هنگفت ندارد سرمایه های هنگفت. بریز و بپاش های هنگفت رو بدنبال داره ، خب برگردیم سر اصل مطلب یک تیم کاری تشکیل بدهید چند موضوع را برای بررسی انتخاب کنید . یک تیم کاری از هم کلاسی ها منظورم هست یا دوستان نزدیک بعد شروع کنید در موردش تحقیق کنید مانند مثال صدف و مروارید ، منتها عمیق تر ، چند کارخانه را شناسایی کنید که محصولاتش روی دستش باد کرده و نمی تواند بفروشد.
محسن : درسته
استاد : با این نگاه که کمک می کنید او اجناسش را بفروش و شما نیز کسب درآمدی خوب داشته باشید ...... بازی برد برد. نه اینکه چون او الان در تنگنا قرار داره سوء استفاده کنیم. این نیت یکی از رموز موفقیت شما خواهد بود . سپس شروع کنید به روی محصولش مطالعه دقیق ، دلیل عدم فروش کالا را بررسی کنید و بیابید. بعد بازار های هدف را شناسایی کنید ، این شامل بازار های جدید هم میشود ...... در مرحله بعد. دلایل مصرف کنندگان برای نخریدن آن کالا را جستجو کنید ، بررسی کنید برایش کابرد های جدید بیابید، همزمان روی تغییر ذهنی مصرف کنندگان فکر کنید. به این ترتیب شما موفق خواهید شد به نتیجه برسید . بعد این روش رو مکتوب و تبدیلش بکنید به یک رویه شما می شوید کار آفرین واقعی . من حاضرم هفته ای دو ساعت بعنوان مشاور رایگان باهاتون همکاری کنم. البته به شرطی که تیم تون جدی باشه هیچ توقع مالی و معنوی هم ندارم. این را الگو سازی می دونم و پرورش آدمهایی که میتوانند آدمهای دیگری در این زمینه بسازند . 
محسن : من عزم جدی دارم تو این زمینه ، امیدوارم بتونم با مشاوره عزیزانی مثل شما موفق بشم
استاد : عزم جدی بهمراه مسیر صحیح حتما شما را به نتیجه میرسونه تیم ورک درست کنید .
محسن : حتما
استاد : سخته اما تلاش کن گروهی کار کنید . چند سر ، چند عقل در خود دارند . و این تعداد راه کار های بیشتر .
محسن : واقعا اعتقاد دارم به این موضوع ، از کار تیمی لذت می برم . واقعا استفاده کردم ممنون از وقتی که برای من گذاشتین.
استاد : امیدوارم در عمل کاربرد داشته باشد.
محسن : بازم ممنون از راهنماییتون
استاد : خواهش میکنم. البته گفتگو هامون ادامه داره . این گفتگوی اول بود. 
تا بعد بدرود


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: یک سوال مناسبشن و مروارید

تاريخ : چهار شنبه 20 آبان 1394 | 1:16 | نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.